پاورپونت دعای جوشن کبیر برای نمایش در مساجد در شبهای قدر

پاورپونت دعای جوشن کبیر برای نمایش در مساجد در شبهای قدر

مبادا لیله القدرت سرآید
گنه بر ناله ام افزون تر آید
مبادا ماه تو پایان پذیرد
ولی این بنده ات سامان نگیرد

در این شب پر خیر و برکت از همه عزیزان التماس دعا

قابلیت های این فایل:

این فایل در فرمت پاورپونت با امکان ویرایش در فونت و متن طراحی شده است .

برای نمایش در مساجد بسیار مناسب می‌باشد .

تصویر زمینه و فونت های استفاده شده نیز درون فایل موجود می‌باشد .

مشخصات فایل :

فرمت فایل : پاورپونت

حجم فایل : 1.43 مگابایت

لطفا برای دریافت فایل کلیک نمایید

نکته : در این فایل نام مسجد مبدأ حذف شده و دوستان عزیز میتوانند نام مسجدشان را تایپ و در تمام صفحات کپی نمایند .

آقا جان تولدت مبارک

لطفا برای مشاهده کیفیت بالای طرح گرافیکی امام خامنه ای حفظه الله کلیک کنید

دانلود لایه باز این طرح با فرمت PSD و حجم 2.87 مگابایت

دل نوشت :
ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم

در ره عشق جگردار تر از صـــد مَردیم

هر زمان بوی خمینی به سر اُفتد ما را

دور سید علی خامنه ای می گردیم

روز و شب ما اگر جهنم گردد
شخصیتمان ترور دمادم گردد
ما بسیجیان نمی گذاریم حتی
یک مو زسر خامنه ای کم گردد

ما شاکر حقیم کــه داریم تو را

توحیدری و چو ذوالفقاریم تو را

ای سیدعلی،رهبرمن آقاجان

هیهات که تنــها بگذاریم تو را

بین حاشیه های مراسم دیروز طریقه انتقاد آقا خیلی برام جذاب بود

بین حاشیه های مراسم دیروز طریقه انتقاد آقا خیلی برام جذاب بود

در مصرعی از شعر شیبانی نام قالی تبریز آمده بود که رهبر انقلاب در پایان به زبان ترکی فرمودند: شما تبریزی هستید؟ ترویج قالی تبریز می‌کنید، مشخص است تبریزی هستید، که شیبانی سخن ایشان را تایید کرد و گفت بله تبریزی هستم.
آقا در ادامه فرمودند: شهریار هم در سن شما بود همین جوری شعر می گفت.
قزوه در ادامه وارد بحث شد و گفت: یعنی ضعیف!
آقا در این حین فرمودند: نه ضعیف نیست، رو به آبادانی دارد، خیال نباید کرد اینجا منزل آخر است، بلکه منزل اول است، فردی که شعر خوبی نمی‌گوید، وارد راه نمی‌شود، اما شما وارد منزل شده‌اید، پیش روید از شهریار هم بالاتر می‌زنید.

حاشیه شعر خوانی محضر امام خامنه ای (مدظله العالی) 1393/04/21

رفتار امام حسن مجتبی (ع) در برابر ناسزاگویی مرد شامی

مردی از اهالی شام می‌گوید: روزی در مدینه شخصی را دیدم با چهره‌ای آرام و بسیار نیکو و دارای حسن جمال که تا به حال چنین مردی ندیده بودم و به طرز زیبایی هم لباس پوشیده و سوار بر مرکبی بود دل من به طرف او مایل شد و دربارة او پرسیدم، گفتند: او حسن بن علی بن ابی طالب (علیه السّلام) است. با شنیدن نام او خشمی سوزان سرتا پای وجودم را فرا گرفت و بر علی بن ابی طالب حسد بردم که چگونه او چنین پسری دارد.
پیش او رفته و پرسیدم آیا واقعاً تو فرزند علی (علیه السّلام) هستی؟
وقتی تأیید کرد، من او و پدرش را ناسزا گفتم، پس از آن که به ناسزاگویی پایان دادم، به من سلام کرده و لبخند زد و پرسید:
آیا غریب هستی؟
گفتم: آری.
فرمود: با من بیا گویا امر بر تو مشتبه شده است
اگر چیزی بخواهی به تو عطا می‌کنم
اگر طلب ارشاد کنی تو را هدایت می‌کنم
و اگر در حملِ بار کمک بخواهی کمکت می‌کنم و اگر گرسنه باشی تو را سیر می‌کنم
و اگر برهنه باشی تو را می‌پوشانم
و اگر محتاج باشی بی‌نیازت می‌کنم و اگر رانده شده‌ای تو را پناه می‌دهم
و اگر مهمان ما باشی تا وقت رفتن از تو پذیرایی می‌کنم زیرا که در خانة ما به روی هر نیازمند و درمانده‌ای باز است.
مرد شامی چون این سخنان را که از روی حلم و بردباری امام بیان می‌شد شنید، شروع به گریستن کرد و گفت: شهادت می‌دهم که توئی خلیفة خدا در روی زمین و خدا بهتر می‌داند که رسالت و خلافت را در کجا قرار دهد. پیش از آنکه تو را ملاقات کنم تو و پدرت دشمن‌ترین خلق در نزد من بودید و حالا که تو و پدرت را شناختم محبوب‌ترین خلق خدائید نزد من. گویا پس از این برخورد، امام مرد شامی را به خانة خود می‌برند و تا مدتی که در مدینه بود میهمان حضرت بود و از محبّان و مریدان امام مجتبی (علیه السّلام ) شد و دیدگاهش نسبت به خاندان پیامبر دگرگون و در زمرة شیعیان اهل بیت(علیهم السّلام )داخل گردید.[1]
---------------------------
1.طرائف، سید بن طاووس

نشریه علمدار _ شماره بیست و دو _ چهارشنبه 18 تیر 1393

 

برای مشاهده تصویر بزرگتر نشریه بر روی هرصفحه کلیلک کنید